پاسارگاد در دشتی مرتفع به ارتفاع ۱۹۰۰ متر از سطح دریا، در حصار کوهستان واقع شدهاست. در سده هفتم قمری اتابکی از سلغریان فارس درنزدیک آرامگاه کورش مسجدی ساخت که در آن از سنگ کاخها استفاده شدهبود. به مناسبت جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران در سال ۱۹۷۱ این سنگها دوباره به جاهای اصلی خود بازگردانده شدند. کاخ محل سکونت بی تردید نشان از تاثیر و نقش معماری یونانی دارد. ظاهراً هنگامی که کورش در سال ۵۴۵ پیش از میلاد سارد (پایتخت لیدی، شهری در غرب ترکیهٔ امروزی) را به تصرف درآورد به شدت تحت تاثیر بناهای مرمرین شاهان لیدی قرار گرفته است. چه بسا او همان زمان شماری از اساتید اهل لیدی را در پاسارگاد به کار گماشته است. در کاخ تناسب جذاب سنگهای مرمر تیره و روشن، مخصوصاً در پایهها، جلب نظر میکند. این سنگها از پیرامون سیوند آورده شده است
آرامگاه کوروش
نوشتار اصلی آرامگاه کورش بزرگ
مهمترین اثر مجموعهٔ پاسارگاد، بنای آرامگاه کورش بزرگ است که پیشتر مشهور به «مشهد مادر سلیمان» بود. در سال ۱۸۲۰ پس از پژوهشهای باستانشناسی، هویت اصلی بنا به عنوان آرامگاه کوروش کبیر مشخص شدهاست و چون گوهری در میان دشت خودنمایی میکند. این آرامگاه حدوداً در ۵۳۰ تا ۵۴۰ قبل از میلاد از سنگ آهکی به رنگ سفید ساخته شدهاست. بنای آرامگاه میان باغهای سلطنتی قرار داشته و از سنگهای عظیم، که درازای بعضی از آنها به هفت متر میرسد، ،ساخته شدهاست.
تخته سنگهای آرامگاه با بستهای فلزی معروف به بست دم چلچله ای، به هم پیوسته بوده، که بعدها آنها را کنده و بردهاند و اکنون جایشان به صورت حفرههایی دیده میشود که بیشترشان را تعمیر کردهاند.
بنای آرامگاه دو قسمت مشخص دارد:
پایه بنا (۱۳٫۳۵×۱۲٫۳۰ متر) از شش لایه پلکانی تشکیل شدهاست، که از آنها اولی به بلندی ۱۷۰ سانتی متر، دومی و سومی ۱۰۴ سانتی متر، و سه عدد آخری ۵۷٫۵ سانتی متر هستند. ارتفاع کلی بنا در حدود ۱۱ متر است. در ورودی آرامگاه در سمت شمال غربی قرار داشته و ۷۵ سانتی متر پهنای آن است. این درگاه کوتاه نیز دارای دو در سنگی بوده که از بین رفتهاست.
خزانهٔ آرامگاه، در بالاترین نقطه، شکل یک خانهٔ شیروانی ساده با یک ورودی کوچک در غرب را دارد. تا حدود صد سال پیش باور بر این بود که این بنا آرامگاه مادر سلیمان باشد و در دورهٔ اتابکان در زمان آل بویه با استفاده از ستونهای باقی مانده از کاخهای باستانی مسجدی با نام «مسجد اتابکی» در گرد آن ساخته و یک محراب کوچک در خزانهٔ آرامگاه کندهکاری شد. در دههٔ ۱۹۷۰ بقایای مسجد پاکسازی شده و تکههای تاریخی به نزدیکی مکانهای اصلیشان بازگردانده شدند.
پس از کشته شدن کوروش در جنگ با سکاها یا ایرانیان شمالی، جسد وی را مومیایی کرده و درون تختی از زر نهاده و اشیای مهم سلطنتی و جنگی او را در کنار وی گذارده بودند. به گزارش مورخان زمان اسکندر, وقتی اسکندر به پاسارگاد آمد و از مقبره کوروش که در میان باغی بزرگ قرار داشت دیدن کرد به آریستوبولوس دستور داد درون مقبره را تزیین کند. آریستوبولوس در درون مقبره تابوتی زرین, یک میز و تعدادی ظروف زرین و سلاحهای گرانقیمت و لباسهای شخص کوروش و کلیه جواهراتی را که زمانی به دست میکرد یا به خود می آویخت مشاهده کرد. این آرامگاه در آن زمان توسط تعدادی مغ محافظت میشود اما در زمان اسکندر مورد دستبرد قرارگرفت و کلیه اشیاء گرانقیمتش به سرقت رفت.[۴]
در شیب سقف آرامگاه دو حفرهٔ بزرگ وجود دارد که برای سبک کردن سنگها و کم کردن از بار سقف ایجاد شدهاست و برخی اشتباها، جای نگهداری کالبد کوروش و همسر وی دانستهاند.
آرامگاه کوروش در همه دوره هخامنشی مقدس به شمار میآمده این امر باعث گردیده که در دوران اسلامی هم این تقدس حفظ شود، اما تعبیر اصلی بنا دیگر مشخص نبودهاست و از سوی دیگر مردم هم ساختن بناهای با عظمت سنگی را خارج از قوه بشری میدانستهاند و به حضرت سلیمان که دیوان را برای کارهای دشوار در خدمت داشتهاست، نسبت میدادهاند. به همین جهت آرامگاه کوروش را هم از بناهای آن حضرت میشمردند و آن را به مادر او نسبت میدادند و «مشهد مادر سلیمان» میخواندند.